...همه منتظر امام صدر هستند. تابوت از کلیسا تا گورستان مجاور آن آورده شده تا مراسم خاکسپاری انجام شود. با دیدن امام، مادر داغ دیده دستی به عبای سید می کشد و به صورت اش میکشد؛ بلند رو به تابوت دخترش می گوید: «مسیح آمده! دخترم بلند شو! مسیح آمده!» کشیش که تا به حال گوشهای ایستاده بود و به احترام امام قدم جلو نمیگذاشت، نزدیک میشود و دست امام را میفشارد و کوتاه میگوید: «سیدی برکت آوردید.» امام می گوید: «خداست که برکت می دهد؛ سید موسی هم بنده ای از بندگان خداست. لطفاً مراسم شرعیتان را انجام دهید.»
صلیبی در دستِ کشیش به طرف تابوت میرود و به چهار گوشهی آن صلیبی میکشد و میخواند که: «از خاکیم و به خاک می رویم.» حالا تابوت را بر میدارند و آرام در گودال میگذارند. مادر و پدر دختر به آرامی اشک میریزند. دو سبد بزرگ در کنار گودال گذاشته اند؛ سبدی پر از گلهای سرخ و سفید و سبدی پر از خاک. صف مشایعتکنندگان، دور قبر حلقه بستهاند و یکی یکی میروند و تسلیت میگویند و بنا بر انتخاب خویش، برخی یک مشت خاک میپاشند و برخی یک شاخهی گُل به روی تابوت روانه میکنند.
آخر از همه امام موسی مشتی خاک بر روی تابوت میریزد و دو شاخهی گل! یکی سفید و دیگری سرخ را نثار میکند. میایستد؛ دست ها را به سوی آسمان بلند می کند و میگوید: «اللهم ان هذه امتک و ابنة عبدک و ابنة أمتک نزلت بک و أنت خیر منزول بها؛ … اللهم أنا لا نعلم منها الا خیراً و أنت اعلم بها منا» برای پدر و مادر دخترک دعا می کند که خداوند رنج اینجهان را و صبرشان بر مصیبت فرزند را اسباب راحت آنجهانیشان کند.»*
*به نقل از امام صدر نیوز
میدانم که می آید . همه می دانیم که می آید .
نشاید الآن و نه شاید همین روزها .
شاید بیاید آن روزی که خورشید طلوع می کند ...
سلام . من همین حوالی طوفانی به پا کرده ام . شاید این تنها کاری باشد که از دست من بر می آید .
( اگر مایلید منو با اسم طوفانی در راه است لینک کنید . در صورتی که منو لینک کردید حتما به من اطلاع بدید . ممنون )
السلام علیک یا مولای و امامی
یا الامام موسی الصدر